English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4789 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
assignable credit U اعتبار قابل انتقال
transferable credit U اعتبار قابل انتقال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
credit transfers U انتقال اعتبار
credit transfer U انتقال اعتبار
ervolving credit U اعتبار قابل تجدید
revocable credit U اعتبار قابل برگشت
revolving credit U اعتبار قابل تجدید
credit available U اعتبار قابل استفاده
revocable letter of credit U اعتبار قابل برگشت
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
credible <adj.> U قابل اعتبار [معتبر] [اقتصاد]
irrevocable credit U اعتبار غیر قابل برگشت
confirmed irrevocable credit U اعتبار غیر قابل برگشت تائیدشده
acceptance credit U اعتبار قابل استفاده به وسیله قبولی نویسی
negotiating U قابل انتقال
descendible U قابل انتقال
removable U قابل انتقال
demountable U قابل انتقال
negotiated U قابل انتقال
portable U قابل انتقال
alienable U قابل انتقال
transferable U قابل انتقال
negotiate U قابل انتقال
negotiates U قابل انتقال
conductible U قابل انتقال
open cheque U چک قابل انتقال
negotiable U قابل انتقال
conveyable U قابل انتقال
transmissive U قابل انتقال
transmissable rights U حقوق قابل انتقال
transferable credit U اعتباراسنادی قابل انتقال
built in U غیر قابل انتقال
irremovable U غیر قابل انتقال
portable program U برنامه قابل انتقال
shiftable U قابل تعویض یا انتقال
negotiable instrument U سند قابل انتقال
negotiable papers U اوراق قابل انتقال
non transferable U غیر قابل انتقال
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
transferable commercial instrument U اوراق تجارتی قابل انتقال
inheritable U میراث بردنی قابل انتقال
removable mass storage U انباره انبوه قابل انتقال
inalienably U بطور غیر قابل انتقال
movable support U تکیه گاه قابل انتقال
transferable securities U اوراق بهادار قابل انتقال
commercial paper U اوراق و اسناد بهادار قابل انتقال
removable storage media U رسانههای ذخیره سازی قابل انتقال
floating U پنجرهای که قابل انتقال به هر بخش صفحه باشد
authentication U به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
movable dam U سدی که قابل انتقال بوده و مغمولا درمسیر سیل قرار می دهند
relocatable U آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد
overdrafts U حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdraft U حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
deferred exit U انتقال کنترل به یک زیربرنامه در زمانی که قابل پیش بینی نبوده و حادثهای غیر مترقبه ان را مشخص میکند
asynchronous U انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
ether U جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
unfinanced U بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
demodulator U دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند
craft revolving fund U حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
indeterminate change of station U انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
credit system of supply U سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
transfers U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring U انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload U انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem U یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer rate U نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer ladle U کفچه انتقال چمچمه انتقال
without recourse U عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
request for discharge U عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
advance U اعتبار
appropriation symbol U کد اعتبار
validation U اعتبار
credit line U حد اعتبار
credits U اعتبار
reputability U اعتبار
credibility U اعتبار
prestigious U با اعتبار
line of cerdit U خط اعتبار
authenticity U اعتبار
advancing U اعتبار
creditless U بی اعتبار
void U بی اعتبار
credit U اعتبار
creditability U اعتبار
credited U اعتبار
crediting U اعتبار
advances U اعتبار
invalid U : بی اعتبار
estimate U اعتبار
estimated U اعتبار
estimates U اعتبار
entitlements U اعتبار
entitlement U اعتبار
estimating U اعتبار
value U اعتبار
fund U اعتبار
standing U اعتبار
funded U اعتبار
valuing U اعتبار
values U اعتبار
validity U اعتبار
prestige U اعتبار
invalids U : بی اعتبار
importance U اعتبار
esteem U اعتبار
influenced U اعتبار
budgeted U اعتبار
reputations U اعتبار
budget U اعتبار
reputation U اعتبار
influence U اعتبار
influences U اعتبار
budgets U اعتبار
influencing U اعتبار
funded U اعتبار مالی
credit sale U اعتبار در معامله
credited U اعتبار مالی
fund U اعتبار مالی
reliableness U اعتبار موثقیت
creditably U از روی اعتبار
a company of good standing U شرکتی با اعتبار
insecure U بی اعتبار متزلزل
credits U اعتبار مالی
credit U اعتبار مالی
cross validation U وارسی اعتبار
crediting U اعتبار مالی
revolving credit U اعتبار گردان
imprest fund U اعتبار مساعده
l/c U اعتبار نامه
letter of credit U ورقه اعتبار
letter of credit U اعتبار اسنادی
letter of credit U برگه اعتبار
cumulative credit U اعتبار تراکمی
expenditure credit U اعتبار هزینه
expenditure credit U اعتبار مصرف
item validity U اعتبار پرسش
external validity U اعتبار برونی
issuing of the credit U افتتاح اعتبار
in force U دارای اعتبار
bad U ناصحیح بی اعتبار
factoring of credit U عاملیت اعتبار
factoring of credit U نمایندگی اعتبار
factorial validity U اعتبار عاملی
face validity U اعتبار صوری
issuance credit U افتتاح اعتبار
issue a credit U افتتاح اعتبار
line of cerdit U میزان اعتبار
ex post U به اعتبار گذشته
military funds U اعتبار نظامی
open credit U اعتبار نامحدود
differential validity U اعتبار افتراقی
counter credit U اعتبار متقابل
discriminant validity U اعتبار افتراقی
on trust U بر مبنای اعتبار
on tick U روی اعتبار
ervolving credit U اعتبار گردان
concurrent validity U اعتبار همزمان
authority U اجازه اعتبار
documentary credit U اعتبار اسنادی
rehabilitation U اعاده اعتبار
committment U تامین اعتبار
budget credit U اعتبار بودجه
bridging leon U اعتبار موقت
validity U صحت اعتبار
trusts U اعتقاد اعتبار
trusted U اعتقاد اعتبار
trust U اعتقاد اعتبار
blank credit U اعتبار نامحدود
expired U بدون اعتبار
validity of a contract U اعتبار قرارداد
countervailing credit U اعتبار اتکائی
countervailing credit U اعتبار متقابل
convergent validity U اعتبار همگرا
content validity U اعتبار محتوا
consumption credit U اعتبار مصرفی
construct validity U اعتبار سازه
consensual validity U اعتبار وفاقی
invalidity U عدم اعتبار
validity criterion U ملاک اعتبار
validity coefficient U ضریب اعتبار
under the credit U تحت اعتبار
validity check U بررسی اعتبار
validation of a hypothesis U اعتبار یک فرضیه
validation of a model U اعتبار یک الگو
validity index U شاخص اعتبار
void result U نتیجه بی اعتبار
bank credit U اعتبار بانکی
back to back credit U اعتبار اتکایی
Recent search history Forum search
1frangible
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
1due amount
1انتقال قطعی
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
1bioconjugate composed of controlled release polymer nanoparticles
2single gas
1he booted them off to the isle of the lost
2credit score
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com